غذای نوستالژیک ایرانیان هم از دسترس خارج شد
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۷۰۳۰۴
سادهترین غذای ایرانی برای یک خانواده ۵ نفره نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان آب میخورد.
با یک حساب سرانگشتی هزینه درست کردن آب دوغ خیار برای ۱۰ نفر ۵۱۹ هزار تومان است. دوغ کیلویی ۱۲۵۰۰ هزار تومان که ۶۰ هزار تومان میشود. نان خشک۲ بسته ۳۰ هزار تومان، کشمش ۲۰۰ گرم ۴۰ هزار تومان، گردو درجه یک ۳۰۰ گرم ۲۶۳ هزار تومان، سبزی پاک کرده کیلویی ۳۵ هزار تومان، خیار ۱ کیلو ۱۷ هزار تومان، گل محمدی ۱۰۰ گرم ۷۴ هزار تومان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته هستند رستوران هایی که آب دوغ خیار را به صورت لاکچری با قیمت نزدیک به ۶۰۰ هزار تومان میفروشند.
دیگر غذایی که از قدیم سادهترین خوراک یک خانواده بوده است تبدیل به غذای لاکچری شده است. تهیه آب دوغ خیار لاکچری در وضعیت اقتصادی فعلی و گرانی مواد اولیه نیز کار هر خانوادهای نیست.
منبع: خبر فوری
تماشاخانه ببینید| گاو صندوقی قدیمی با طراحی خاص در ایتالیا وزارت نفت عرضه فروش مازوت در بازار جهانی را ندارد، در نیروگاه ها می سوزاند و مردم را بیمار می کند (فیلم) فیلم های دیگرمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: آب دوغ خیار هزار تومان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۷۰۳۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تفال به حافظ یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ به جان او که گرم دسترس به جان بودی...
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که بها چیست خاک پایش را
اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
به خواب نیز نمیبینمش چه جای وصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
اگر دلم نشدی پایبند طره او
کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی
به رخ چو مهر فلک بینظیر آفاق است
به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی
درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی
اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی
شرح لغت: کمینه:صفت پیشکش/ لمعه ی نور:درخشش نور.
تفسیر عرفانی:۱- حضرت حافظ در بیتهای هفتم و هشتم میفرماید:
او را در خواب حتی نمیبینم، چه رسد به دیدار او. پس اینک که وصال میسر نمیباشد، کاش او را در خواب میدیدم.
* اگر حافظ با پرندگانی که هر صبح نغمه سر میدهند، هم آواز شود، ناله اش فاش نمیشود تا محبوب آگاه شود.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- در اندیشه کار یا چیزی یا کسی هستید که فعلاً بسیار دور است؛ بنابراین بهتر است که صرف نظر کنید. وقت را بیهوده از دست ندهید، زیرا دل در گرو آرزوهای رنج آور نهاده اید.
تعبیر غزل:به کسی دل بستهای و این دلبستگی تا به آن حد است که فکر میکنی او تنها بهانهی تو برای زندگی است، اما به وصال او امید نداری. با این حال با تمام وجود در این راه تلاش میکنی و از جان مایه میگذاری.